بــُــرنابــُــرنا، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 16 روز سن داره

شباهنگ زمستانی ام؛ مهرآهنگ تابستانی ام

ده ماهگی برنا

برنای کوچک من حالا یک کودک ده ماهه است. این روزها کمبود وقت نمی گذارد بنشینم و ذره بین روی حرکاتش بگذارم که مبادا لحظه ای از دست برود. اما با این وجود سعی می کنم که نوشتن خاطرات روزانه اش را به تعویق نیندازم؛ و حالا مروری بر کارهای ده ماهگی برنا: نمی گذارد پوشکش کنم!! مدام غلت می زند. زورش آنقدر زیاد است که حتی به زور هم نمی توانم نگهش دارم! پهلوانی است در نوع خود! هنوز وقتی فوتش می کنم، غرق می شود!! \پسرک زرنگ من (!!) سینه خیز رفتن را آغاز کرده!!! کمی بعد از نشاندنش بر روی زمین، به سرعت می خوابد و سعی میکند خود را به هر آنچه می بیند برساند. غر زدنهایش هم در حین این کار به معنای این است که: «دوست ندارم بخوابم. دوست داشتم بشین...
1 بهمن 1391
1